گفتوگو با شهرداد روحانی- طنین آوای خلیجفارس جهانی میشود
گفتوگو با شهرداد روحانی
طنین آوای خلیجفارس جهانی میشود
محمد صادقی: شهرداد روحانی نخستین ایرانی است که در زمینه «آهنگسازی فیلم» در آمریکا (UCLA) به تحصیل در سطوح عالی پرداخته و با توجه به سالهایی که در «آکادمی موسیقی وین» دانش و تجربه اندوخته، دور از انتظار نیست که به زودی گوشهای دیگر از تواناییهای کمنظیر خود را در آهنگسازی فیلم به ثبت برساند... روحانی نیاز چندانی به معرفی ندارد، صحنههای بزرگ هنری جهان همچون؛ ارکسترفیلارمونیکلندن، نیوجرسیسمفونیک، اسلوواکفیلارمونیک، فیلارمونیکزاگرب و... رهبریهای او را دیده و هنر او را ستودهاند. روحانی چند روزی است که به ایران آمده تا رهبری اجرای زنده «سوئیتسمفونی خلیجفارس» را برعهده گیرد. گفت و گویی را که پیش رو دارید بعدازظهر 6 مرداد 1392 با وی انجام دادهام.
***
اگر موافق باشید این گفتوگو را با برنامهای که پیش رو دارید آغاز کنیم. پیشنهاد ساخت سوئیتسمفونی خیلجفارس را چه زمانی به شما ارائه کردند و در این کار و تجربه تازه تاکنون چگونه راه پیمودهاید؟
با کمال میل. در حقیقت ایده اصلی این قطعه یعنی سوئیتسمفونی خلیجفارس به حدود دو سال قبل برمیگردد که انجمن موسیقی هرمزگان نوشتن این قطعه را به من پیشنهاد داد و ما قسمتهایی از آن را سال بعد (1391) در تهران و در روز خلیج فارس با ارکسترسمفونیک تهران و گروه کُر تهران (در تالار وحدت) اجرا کردیم. سپس بانک سامان برای ضبط این کار سرمایهگذاری کرد و موفق شدیم این قطعه را در لندن و با ارکسترسمفونیک لندن و گروه کُر لندن در استودیوی ابیرود (Abbey Road Studios) ضبط کنیم. شما میدانید ارکسترسمفونیک لندن و گروه کُر لندن جزو بهترین و تواناترین ارکسترسمفونیکهای دنیا هستند و قطعاتی که با همکاری آنها ضبط میشود از شرایط خاصی برخوردار است. خوشبختانه چون من روابط خوبی با این ارکستر دارم، توانستم این کار را خیلی سریع جلو ببرم و بعد از اینکه این کار ضبط شد با پشتیبانی بانک سامان قرار شد در 24 و 25 مرداد ماه امسال و در برج میلاد این سوئیتسمفونی به صورت زنده اجرا شود و همزمان سیدی این کار هم رونمایی شود.
پس این بار به طور کامل اجرا خواهد شد، چون پارسال بخشی از آن را اجرا کرده بودید؟
بله، پارسال بخشی از این سوئیتسمفونی اجرا شده بود، ولی قبل از آن هم کامل نوشته شده بود. در کار آهنگسازی وقتی چیزی به ذهن من میرسد به فرصتی نیاز دارم که آن را به روی کاغذ بیاورم، در نتیجه وقتی میخواهم آن را به روی کاغذ ببرم زمان بیشتری طی میشود تا بالاخره برای ارکستر آماده شود. چون ساعتها باید نشست و اینها را نوشت. این اثر کامل بود و الان هم به طور کامل اجرا میشود که چیزی حدود 50 دقیقه موزیک است. در بعضی قسمتها من از سازهای ایرانی استفاده کردهام، مانند سنتور یا دف. در ضمن، همان روز هم این آلبوم توسط کمپانی آوایباربد عرضه خواهد شد.
ویژگیهای این اثر تازه چیست؟
طبیعی است که چون نام این قطعه سوئیتسمفونی خلیجفارس است در نتیجه من سعی کردهام که لحن موسیقی این قطعه ایرانی باشد و حالوهوای موسیقی جنوب ایران نیز در آن لحاظ شود. همین طور که میدانید وقتی سازهای بینالمللی استفاده میشود در نتیجه حالت تلفیقی پیدا خواهد کرد. از یک طرف موسیقی کلاسیک جهانی و از یک طرف موسیقی ایرانی. در حقیقت تمام قطعه با موسیقیِ سازی سامان یافته، یعنی حتی از کُر هم بهعنوان یک رنگ استفاده شده است. این سوئیتسمفونی از دوازده قسمت مختلف تشکیل شده است، اصولاً سوئیت یک فرمی است که معمولاً از قسمتهای مختلفی تشکیل میشود و دست من باز بوده که بتوانم این قسمتها را ساخته و اجرا کنم. قسمت اول این قطعه که نام آن «خلیجهمیشگیفارس» است، تنها قسمتی است که شعری در آن مورد استفاده قرار گرفته، ولی برای اینکه آنچه منظور ماست به گوش جهانیان هم برسد شعر به انگلیسی است و چند بار نام خلیجفارس (و پرشیا) در آن تکرار میشود. اما هیچ لازم ندانستم که راجع به آبهای نیلگون خلیجفارس صحبت بشود! خیلی مختصر و مفید و به زبان بینالمللی (انگلیسی) این کلمات بیان گفته میشود و قرار است در نقاط مختلف دنیا (بویژه اروپا و آمریکا) هم اجرا شود. در نتیجه این چند جمله برای مخاطب قابل فهم خواهد بود و Persian Gulf چندین بار تکرار و به نظرم حق مطلب ادا میشود. من از روز اول اصرار داشتم که این سوئیتسمفونی در یک کشور مهم اروپایی ضبط شود، کدام کشور مهمتر از انگلستان و کدام ارکستر مهمتر از ارکسترسمفونیک لندن! میدانید که از لحاظ سیاسی کشور انگلستان نقش زیادی در خاورمیانه و تقسیمبندیهای آن داشته، البته من نمیخواهم موضوع را سیاسی کنم اما به طور سمبلیک هم که شده من اصرار داشتم که این کار در این محل ضبط شود چون برای اینکه این کار در جاهای دیگری ضبط شود هم امکان زیادی وجود داشت. برای مثال در اتریش میتوانستم آن را با یکی از بهترین ارکسترهای وین ضبط کنم، یا با ارکسترهای درجهیک آمریکایی، ولی چرا تصمیم گرفتم آنجا را برای ضبط انتخاب کنم چون در خاورمیانه و حوزه خلیجفارس انگلیسیها نقش مهمی داشتند. برای همین خواستیم اشاره کوچکی داشته باشیم
اشاره یا اعتراض؟
اعتراض هم هست، اشاره ما اعتراضی است به دولتهایی که در دورهای استعمارگر بودند. من پشت این کار منظوری دیدم، حالا اینکه به نتیجه برسد یا نرسد را نمیشود پیشبینی کرد. شما مجسم کنید گروه کُر انگلیسی که همه آنها انگلیسی هستند، با زبان خودشان بارها تکرار میکنند Persian Gulf و جالب است برای شما بگویم زمانی که این کار را انجام میدادم لذت عجیبی میبردم چون با وجودی که ما آماده شده بودیم چند بار این قطعه را سعی کردیم ضبط و تمرین کنیم تا من این کلمات را بیشتر بشنوم. در حقیقت هدف این بود که با بالاترین کیفیتی که در دنیا امکان دارد این کار ضبط شود چون یک کار ملی است و به این خاطر میخواستم این کار به بهترین نحو ممکن انجام شود که خوشبختانه با پشتیبانیای که صورت گرفت این اتفاق افتاد. بانک سامان هم برای ارائه این اثر ملی از هیچ کمکی دریغ نکرد.
به نشانهها و نمادهایی هم در این اثر اشاره دارید، اگر ممکن است در این باره هم توضیحی بدهید.
من سعی کردم به اصطلاح فضای آن منطقه را برای کسانی که کمتر با آن آشنایی دارند، با موسیقی بیان کنم. مثلاً در آن منطقه جایی وجود دارد به نام جنگل حرا (mangrove forests) که از نادرترین مناظر طبیعی جهان است (جنگل هنگام بالا آمدن آب دریا، در آبهای خلیجفارس به حالت شناور میماند و با فروکش کردن آب دریا به مدت ۶ تا ۷ ساعت مانند جنگلهای مناطق خشک نمایان میشود) جایی است که انواع آبزیان، پرندگان و دوزیستان در آن زندگی میکنند و این بسیار شگفتانگیز و جذاب است. من برای اینکه بتوانم این منطقه را با زبان موسیقی بشناسانم و ترسیم کنم قطعهای ساختهام که از دو تِم کاملاً متفاوت برخوردار است. در یک قسمت، دو تِم وجود دارد تا آن فضا بهتر احساس شود، خواستم با موسیقی این فضا را نشان بدهم و فکر میکنم موفق بودم. یا مثلاً منطقهای دیگر با نام درهستارگان که آن هم بسیار زیباست. طبیعت این منطقه فوقالعاده است. آسمان آن گاهی چنان پرستاره است که در شب تقریباً زمین روشن به نظر میرسد، و سنگهای آسمانی مرتب دیده میشوند. من سعی کردم در این قطعه این فضا را نیز با زبان موسیقی نشان بدهم. یا قطعهای دیگر که نام آن «طلوع خورشید در خلیجفارس» است... همین طور ما میدانیم که در جنگ هشتسالهای که پشت سرگذاشتیم این منطقه خیلی برای ما مهم بود، و این کار میتواند یک قدردانی باشد از کسانی که جان خود را گذاشتند تا آن قسمت از مملکت ما حفظ شود. این قدردانی کوچکی است از آن انسانهای بزرگ... مسأله محیطزیست هم در آن منطقه برای من بسیار اهمیت دارد چون به موضوع محیط زیست در خلیجفارس کمتر توجه شده است، شاید با چنین کارهایی و ارائه چنین آثاری نسبت به این موضوع هم بیشتر توجه نشان داده شود و وضعیت آنجا بهبود یابد.
این سوئیتسمفونی با همکاری ارکسترسمفونیک تهران اجرا خواهد شد، اما همان طور که میدانید اعضای آن دو سهسالی است که در وضع نابسامانی بسر میبرند.
متأسفانه باید بگویم وضعیت خوبی ندارند. تا جایی که من اطلاع دارم، مسائل اصلی نوازندهها؛ قراردادها، بیمه و حقوق آنهاست و اینها مسائل مهمی است زیرا زندگی آنها از این طریق میگذرد. موزیسینهایی که سالها به تحصیل پرداخته و کار کرده و زحمت کشیدهاند، وقتی تأمین نشوند دل به کار نخواهند داد و به جایی میرسد که میشنویم ارکستر در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. البته برای این برنامه من خودم به طور مستقیم در انتخاب نوازندهها دخالتی ندارم اما درخواست کردهام که از این نوازندهها برای همکاری در این کار دعوت شود.
تمرینها شروع شده؟
نه هنوز تمرینها شروع نشده، مطمئناً باید ابتدا نوازندهها انتخاب و مشخص شوند و گردهم آیند. منتظر هستم این کار انجام شود.
زمان برای تمرین کم نیست؟
خیلی کم است. من برای این اجرا سه یا چهار تمرین بیشتر نخواستم، که البته با روشهایی که در ایران وجود دارد خیلی کم است، معمولاً تعداد تمرینها باید بیشتر باشد ولی در شرایطی که هستیم گویا مقدور نیست و من باید با همین اوضاع برنامههای خودم را تنظیم کنم.
آلبومی که روز اجرای برنامه از آن رونمایی میشود در لندن ضبط شده است؟
بله در لندن ضبط شده و ما اینجا با ارکسترسمفونیک تهران و گروه کُر تهران آن را اجرا خواهیم کرد و آن شب آلبوم هم عرضه خواهد شد.
در گفتوگوی قبلی درباره موسیقی فیلم بحث خوبی داشتیم، شما تحصیلات دانشگاهی خود را هم در همین زمینه به پایان رسانده و از دانش بالایی در زمینه موسیقی فیلم برخوردارید اما از این توانایی و تخصص هنوز استفاده نشده، چرا؟ یعنی در این سالها پیشنهاد قابل ملاحظهای از فیلمسازان ایرانی دریافت نکردهاید؟
کاملاً همین طور است که میگویید، پیشنهادهایی شده اما هنوز در همان مراحل اولیه است و جدی ننشستهایم تا من درباره جزئیات آن صحبت کنم ولی به اصطلاح قضاوقدر طوری بوده که هنوز چنین اتفاقی نیفتاده! من البته به رهبری ارکستر خیلی علاقه دارم و وقت زیادی به آن اختصاص میدهم اما امیدوارم در سالهای آینده در زمینه موسیقی فیلم هم کار کنم.
در مدتی که همدیگر را ندیدیم فیلمی تماشا کردهاید که موسیقی متن آن توجه شما را جلب کند؟
باور کنید شاید برای شما تعجبآور باشد، ولی در این یکسالی که ما همدیگر را ندیدیم من خیلی فیلم ندیدهام، شاید فقط چند بار، آن هم فیلمهایی که به پیشنهاد پسرم در تعطیلات به تماشای آنها نشستم. یکی از آنها فیلمی تخیلی بود با نام Pacific Rim که در آن از افکتهایی که این روزها زیاد مورد استفاده قرار میگیرد استفاده شده بود، البته اگر خودم بودم چندان رغبتی به تماشای آن نداشتم. اما فیلمی دیدم از یک کارگردان ایرانی، با نام «سوگ» که فیلم خوبی بود، و آن را دوست داشتم. از قطعات باخ در آن بهره گرفته بودند اما میدانید بعضی از فیلمها به موسیقی چندانی احتیاج ندارند، گاهی چنان استفاده از موسیقی در برخی فیلمها زیاد است که آدم از جو فیلم خارج میشود. «هِنری منسینی» که از آهنگسازان بزرگ فیلم بود حرف جالبی میزد، من مدتی این افتخار را داشتم که با او کار کنم، میگفت؛ آن موسیقی فیلمی خوب است که وقتی آدم فیلم را تماشا میکند اصلاً متوجه موسیقی نشود. البته به نظر میرسد منظور این است که چنان موسیقی با فیلم یکی شده و جفتوجور شود که آدم آن را بخشی از اثر ببیند. مثل بازیِ خوب، فیلمبرداریِ خوب و... و این حرف درستی است. اما در برخی از فیلمها موسیقی به طور ناشیانه نوشته میشود و با صحنه یکی در نمیآید و این خیلی خطرناک است و این گاهی در فیلمها دیده میشود. موسیقی فیلم بخشی از فیلم است، اما گاهی فیلمی ساخته میشود و فقط موسیقی آن باقی میمانَد!
یعنی موسیقی خیلی به کمک فیلم میآید، که درست هم نیست.
بله، کاملاً همینطور است، وقتی من در دانشگاه UCLA درس میخواندم، صحنهای عالی از فیلمی را برای ما نمایش میدادند که بازیها و کارگردانی در آن میدرخشید. بعد دو موسیقی روی این صحنه میگذاشتند، دو موسیقی متفاوت، یکی هیجانانگیز و یکی قدری کمدی، در این دو وضعیت، ما دو احساس متفاوت داشتیم. با نوشتن دو موسیقی بر روی یک صحنه، دو احساس کاملاً متفاوت بوجود میآمد. موسیقی خیلی اوقات اگر درست نوشته شده باشد به کمک یک صحنه میآید و میتواند آن را نجات بدهد یا برعکس اگر درست نوشته نشده باشد میتواند آن صحنه را خراب کند.
در فیلم «هامون» قطعهای از باخ استفاده شده، یا در فیلم «سلام سینما» از قطعهای که شما ساخته بودید استفاده شده و... میبینیم این انتخابها که موردنظر کارگردانها بوده، خیلی خوب درآمدهاند، شاید چون در این زمینه تخصص بالایی در ایران وجود ندارد این انتخابها گاهی از موسیقی نوشته شده هم بهتر به نظر میرسند. یعنی انتخابِ درست از سفارشدادن در برخی مواقع بهتر جواب داده و موفقتر بوده!
بله، کاملاً همین طور است چون نوشتن موسیقی فیلم کار بسیار دشواری است. این طور نیست که آهنگساز در اتاق را ببندد و به نوشتن قطعهای بپردازد. اینجا به آهنگساز دیکته میشود، که زمان را در نظر بگیرد، ریتم را در نظر بگیرد و... پس آهنگساز باید خودش را در اختیار فیلم قرار دهد، و این کار سخت به دقت و ظرافت زیادی نیاز دارد. مثلاً گاهی آهنگساز باید برای 30 ثانیه آهنگی بسازد، که با صحنهای که فقط 30 ثانیه امتداد دارد همخوانی داشته باشد، یا گاهی صحنههای طولانیتر یا کوتاهتر. آهنگساز فیلم باید سلیقه و ذوق خوبی داشته باشد و در عین حال باید تکنیکهای ساخت موسیقی فیلم را هم بداند. آهنگساز فیلم باید به خوبی سبکها و گونههای مختلف موسیقی را بشناسد و دانش بالایی داشته باشد. من همزمان که در آکادمی موسیقی وین رشته آهنگسازی و رهبری ارکستر را میآموختم، در کنسرواتوار موسیقی وین که موسیقی کلاسیک درس می دادند موسیقی علمی جاز را هم خواندم. چون ممکن بود در فیلمی بهکارگیری آن سبک از موسیقی لازم باشد، پس منطقی بود که آن را بیاموزم. آشنایی با سبکها و موسیقیهای مختلف دست فرد را در آهنگسازی فیلم بازتر میکند... معمولاً چند تا آهنگساز هستند که وقتی فیلمی با کار آنها تولید میشود طبیعتاً هم فیلم خوبی و هم موسیقی خوبی را میتوان انتظار داشت. مثل «انیو موریکونه» یا «جان ویلیامز» اینها کسانی هستند که وقتی من اسمشان را میبینم ترغیب میشوم به تماشای کار آنها بنشینم چون از آنها میآموزم. آهنگسازان بزرگ موسیقی فیلم در زمینه موسیقی کلاسیک، دانش و توانایی بالایی داشتهاند مانند میکلوش روشا (Miklós Rózsa) که موسیقی متن فیلم «بنهور» از آثار اوست، یا نینو روتا (Nino Rota) که موسیقی متن فیلم «پدرخوانده» را نوشته است، اگر شما قطعات موسیقی کلاسیک این آهنگساز را گوش کنید به هنر، توانایی و ذهنخلاق او بیشتر پی خواهید برد و متوجه میشوید این آهنگسازان بزرگ قبل از اینکه به کار موسیقی فیلم بپردازند در زمینه موسیقی کلاسیک بسیار خوب کار میکردهاند. طبیعتاً در کار آهنگسازی ذوق و دانش هر دو موثر و کارساز هستند...